۲۸ مصداق واقعی فیلم «خانه پدری» در جامعه
تاریخ انتشار: ۸ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۶۲۵۱۹۷
فیلم خانه پدری بازهم توقیف شد و شادی اکرانش برای کیانوش عیاری به یک هفته هم نرسید. مشابه اتفاق ۵ سال پیش که خبر اکران فیلم پخش شده بود و برای دو روز روی پردهی سینماها رفته بود؛ اما خیلی زود و بدون سروصدا فیلم از اکران کنار گذاشته شد.
به گزارش عصر ایران ایرنا در گزارشی نوشت: اما مشکل کجاست؟ فیلم روایت کشتن یک دختر به دست پدر و برادرش است و تبعاتی که در طول زمان برای آن خانواده دارد؛ روایت یک جنایت در ۷۰ سال پیش.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فارغ از اینکه این فیلم صحنههایی دارد که خشونت زیادی را نشان میدهد یا نه، فیلم روایت یک آسیب اجتماعی است. روایتی از دخترکشی و قتلهای ناموسی که ۷۰ سال قبل رخ داد اما متاسفانه با چرخی ساده در خبرها میتوان به وضوح دید که حتی در سال ۹۸ هم این قتلها همچنان هستند.
جستوجوهای ساده خبرنگار «ایرنا زندگی» نشان میدهد که در سال ۸۰ تا ۹۸ نزدیک به ۳۰ مورد قتل ناموسی داشتهایم که و این تعداد فقط آنهایی است که رسانهای شدهاند. از این ۳۰ مورد هم، ۶ قتل در سال ۹۸ رخ داده است. در واقع در طول ۱۸ سال گذشته، بالای ۳۲ دختر، زن و کودک به دلیل اختلافات و سوءظنها به دست پدر و برادرانشان به قتل رسیدهاند.
در جدول زیر اخبار حوادثی که مربوبط به دختر یا همسرکشی طی سالهای ۸۰ تا ۹۸ میشود را بخوانید
سال
توضیح نوع قتل
۱۳۸۰
یک دختر ۱۷ ساله، در دهی در نزدیکی مریوان، به دلیل داشتن قصد طلاق از همسر ناخواسته و اجباری خود، توسط پدرش سر بریده شد.
۱۳۹۳پدری در تربت جام استان خراسان به دلیل سوءظن، دو دخترش را به قتل رسانده بود. این مرد که بعد از کشتن دخترانش متواری شده بود بعد از دستگیری ادعا کرد که دیگر از دست آبروریزیهای آنها خسته شده بود. به همین دلیل تصمیم گرفت تا دخترانش را به قتل برساند و به این بیآبرویی پایان دهد.
۱۳۸۱خانوادهای در خوزستان در کیف دختر خود کارت تبریکی بدون امضاء پیدا کردند. دختر به دست عمویش به قتل رسید. خانواده دختر قاتل را بخشیدند.
۱۳۹۳پدری در شهرک حسنآباد شهرستان کنگاور کرمانشاه دختر ۱۷ ساله خود را به دلیل اینکه با چندنفر از دوستانش که بین آنها پسر بوده به تفریح رفته بود، با ضربات چاقو به قتل رساند.
۱۳۸۲در فراشبند استان فارس، سوسن ۱۷ساله که به پسر دیگری علاقه داشت، مجبور به نامزدی با پسرعمویش شده بود. سوسن با این نامزدی مخالفت میکند و به همین دلیل پدر و پسرعمویش او را با چادرش خفه میکنند.
۱۳۹۴پدری در آران و بیدگل کاشان با ضربات متعدد، دختر ۸ ساله خود را در هنگام خواب به قتل رساند.
۱۳۸۵فرشته نجاتی که ۱۸ سال از شوهرش کوچکتر بود و پس از دو سال زندگی زناشویی به قصد طلاق به خانه پدریاش باز گشته بود، به اتهام رابطه با مردی دیگر و بر اساس اتهامی واهی و اثبات نشده، به دست پدرش سر بریده شد.
۱۳۹۵پدری در شهرستان خوی در آذربایجان غربی دختر خود را به دلیل شایعاتی در خصوص مسائل اخلاقی و ناموسی با شلیک گلوله به قتل رساند.
۱۳۸۶در اشنویه پدری دختر جوانش را که پیش از ازدواج حامله شده بود، کشت.
۱۳۹۶پدری در تهران دو دختر ۱۹ و ۲۲ ساله خود را به دلیل اختلاف با همسرش با ضربات چاقو به قتل رساند
۱۳۸۷پدری در اصفهان دختر ۱۷ ساله خود را به بهانه حفاظت از آبروی خانوادگی به قتل رساند.
۱۳۹۶پدری در شهرستان شبستر در آذربایجان غربی به دلیل طلاق و حضانت فرزندان، دختر ۱۹ ساله خود را کشت.
۱۳۸۷شهین نصراللهی به دست برادرش در روستای دزلی در مریوان کشته شد. در آن سال تعدادی از انجمنها و نهادهای مدنی با محکوم کردن قتل ، تظاهرات کردند.
۱۳۹۷پدری در تهران دختر ۱۲ ساله خود را به دلیل اینکه از او درخواست خرید کامپیوتر کرده بود، خفه کرد و کشت.
۱۳۸۸زن ۱۶ ساله مریوانی که مادر یک کودک ۲ ساله نیز بود، با ضربات چاقوی برادرش در خیابان جان سپرد. او که همسری معتاد داشت، در حال حرف زدن با مردی در خیابان توسط برادرش به قتل رسید.
۱۳۹۸پدری در تهران دختر خود را به دلیل نافرمانی از او با بالش خفه کرد و کشت.
۱۳۸۸در دزفول، مردی با سوءظن به همسر دومش و با ادعای این که پسرش متعلق به او نیست، سر زن و فرزند ۷ سالهاش را برید.
۱۳۹۸پدری در شهرستان جم بوشهر دختر ۷ ساله خود را به بهانه اینکه با مردنش میتواند زندگی بهتری داشته باشد به بهانه خریدن مرغ مینا به بیرون از خانه برد و در حالی که در بغلش بود، او را خفه کرد.
۱۳۸۹پدر معتاد که به دختریازده سالهاش مشکوک بود او را شکنجه کرد و به آتش کشید؛ اما به گزارش پزشکی قانونی، در اتفاقی نادر، قلب دخترک از ترس، پیش از آن که با آتش منفجر شود، از ترس ترکیده بود. دادگاه مجازات این قتل را نه قصاص، که ۱۲ سال زندان تعیین کرد.
۱۳۹۸برادری در شهرستان دالاهو در کرمانشاه خواهر جوانش را به دلیل اختلافات خانوادگی به قتل رساند.
۱۳۹۰پدری در کرمانشاه معروف به مرادسیاه سه دختر خود مهسا، مهتاب و لادن را به گلوله بست و دلیل آن را اینچنین عنوان کرد: «من زندانی بودم و میدانستم در نبود من فرزندانم آینده خوبی نخواهند داشت و با فقر و بدبختی زندگی خواهند کرد، به همین دلیل تصمیم به این جنایت گرفتم.»
۱۳۹۸پدری در شهرستان زرندیه در استان مرکزی دخترش را به دلیل مشکلات رفتاری و خانوادگی به قتل رساند.
۱۳۹۱در سقز دختری به دلیل امتناع از ازدواج اجباری به دست برادرش کشته شد.
۱۳۹۸پدری در تهران دختر و همسر خود را به دلیل اختلافات خانوادگی به قتل رساند.
۱۳۹۲پدری که نمیخواست دخترش با پسر مورد علاقهاش ازدواج کند شب خواستگاری با یک ضربه چاقو جان دختر ۱۷ ساله خود را گرفت.
۱۳۹۸برادری در شهرستان خنداب در استان مرکزی خواهر ۱۴ ساله خود را به دلیل اختلافات خانوادگی به قتل رساند.
۱۳۹۲یک دانشجو به نام دنیا بر اثر ضرب و جرح شدید ناشی از دعوای خانوادگی، دچار خونریزی مغزی شد و جان خود را از دست داد. این دختر که توسط پدر و برادرانش برای دست کشیدن از ادامه تحصیل در اتاق زندانی شده بود چندین بار تلاش کرده بود تا خود را از حبس خانگی نجات دهد که هر بار با خشونت بیشتری روبه رو شد تا اینکه سرانجام به دلیل خونریزی مغزی جان خود را از دست داد.
۱۳۹۳ پدری دو دختر خود ۷ و ۱۲ ساله خود را به نامهای نگین و نگار، در یکی از باغهای اطراف شهرضای اصفهان حلقآویز میکند و سپس خودش را هم میکشد.منبع: عصر ایران
کلیدواژه: خانه پدری قتل ناموسی توقیف فیلم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۶۲۵۱۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش
به گزارش تابناک، زن ۳۲ سالهای است که برای پیگیری پرونده طلاقش وارد مرکز انتظامی شده بود، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: در دوران کودکی پدرم را به خاطر ابتلا به بیماری صعبالعلاج از دست دادم و مادرم سرپرستی من و برادر کوچکترم را به عهده گرفت اما به خاطر اینکه پدرم حسابدار یک اداره دولتی بود، بعد از مرگ او بیمه حقوق پدرم را پرداخت میکرد و ما مشکل مالی نداشتیم.
مادرم نیز مدام از اخلاق خوب پدرم در دوران کوتاه زندگی مشترک خودشان سخن میگفت و با حسرت از گذشتهاش یاد میکرد که دیگر تکرار نخواهد شد. به همین دلیل هم هیچگاه ازدواج نکرد و تنها با یاد و خاطرات پدرم به زندگی ادامه داد. در این شرایط من هم با خانواده خالهام ارتباط بسیار صمیمانهای داشتم تا اینکه عاشق پسرخالهام شدم ولی هیچ وقت به کسی چیزی نگفتم. البته آرمین هم توجه خاصی به من نشان میداد و رابطهاش با من بسیار طبیعی و خانوادگی بود. از سوی دیگر مادرم اصرار میکرد درس بخوانم و به دانشگاه بروم.
هنوز آخرین سال دبیرستان را میگذراندم که روزی مادر و خالهام از من خواستند دوستم وحیده را برای آرمین خواستگاری کنم. انگار قلبم از جا کنده شد. من خودم عاشق آرمین بودم و حالا باید از دوستم خواستگاری میکردم. بالاخره مجبور شدم و آرمین و وحیده در حالی باهم ازدواج کردند که من از شدت افسردگی گوشهگیر شده بودم. آنها بعد از ازدواج به یکی از شهرهای اطراف مشهد رفتند و من هم در آزمون سراسری در رشته پرستاری پذیرفته شدم.
پیدا شدن دختر فراری در کلانتری | عکسهای زننده دختر جوان در فضای مجازی | دخترم آبرویم را برده است
جدال پدر و دختر بر سر خواستگار آمریکایی | رضایت نمیدهم مگر به شرط...
با آنکه علاقه زیادی به این رشته نداشتم، به ناچار به شهر دیگری رفتم و به تحصیل ادامه دادم. هنوز تحصیلاتم به پایان نرسیده بود که روزی یکی از همکارانم در بیمارستان از من خواستگاری کرد و من با وجود مخالفتهای مادرم با هوشیار ازدواج کردم. چند ماه بعد که تحصیلاتم به پایان رسید، قرار شد مجلس عروسی در باغ یکی از بستگانم برگزار شود. اما آن شب هرچه مهمانان در انتظار داماد ماندند، خبری از او نشد تا اینکه یکی از دوستان هوشیار وحشتزده تماس گرفت و گفت: هوشیار بعد از خروج از آرایشگاه با خودرو تصادف کرده و الان در بیمارستان است.
هراسان و نگران به بیمارستان رفتم ولی همسرم در کما بود و ۳ روز بعد هم جان سپرد. اینگونه بود که من در ۲۳ سالگی بیوه شدم. تا یک سال هر روز به مزار هوشیار میرفتم و به بخت سیاه خودم میگریستم. حالا دیگر حتی به بیمارستان نمیرفتم و در خانه خودم را حبس کرده بودم تا اینکه بالاخره با اصرار و نصیحتهای اطرافیانم دوباره به بیمارستان بازگشتم.
در همین روزها پسرعموی یکی از همکارانم که چند بار مرا در بیمارستان دیده بود با وساطت همکارم به خواستگاریم آمد و بدین ترتیب من با کوروش ازدواج کردم تا گذشته را از یاد ببرم. ولی چند ماه بعد متوجه شدم کوروش با زن غریبهای ارتباط دارد و به من خیانت میکند. به همین دلیل به خانه مادرم رفتم و او را تنها گذاشتم ولی کوروش به سراغم آمد و با عذرخواهی تعهد داد که دیگر چنین اشتباهی نمیکند. اما او باز هم این رفتار زشت خود را تکرار کرد.
با آنکه صاحب دختری زیبا شده بودم، دیگر آن رابطه عاطفی و عاشقانه را با کوروش نداشتم چراکه او را مردی خیانتکار میدانستم به گونهای که شاید ۲۰ بار مچ او را گرفتم و هر بار فقط عذرخواهی میکرد. من هم اهمیتی نمیدادم و دیگر برایم رفتارهایش بیمعنی بود.
روزی وقتی سرگرم کارم بودم ناگهان روی تخت اورژانس جوانی را به بیمارستان آوردند که تصادف شدیدی کرده بود. یک لحظه درجا خشکم زد. او آرمین پسرخالهام بود که مدت زیادی خبری از او نداشتم. بلافاصله اقدامات درمانی را شروع کردم و در مدت یک ماه که آرمین بستری بود، خودم امور مربوط به پرستاری را انجام میدادم. در یکی از این روزها آرمین با شرمندگی گفت از همان روزهای کودکی علاقه خاصی به من داشته و به مادرم نیز گفته بود اما مادرم مخالفت کرده و از او خواسته بود در این باره چیزی به من نگوید تا من بتوانم درسم را بخوانم.
با وجود این، من باز هم عشقم را پنهان کردم و به آرمین نگفتم که من هم روزی عاشق او بودم چراکه نمیخواستم دوستم وحیده زجرهایی را تحمل کند که من به خاطر خیانتهای همسرم تحمل کردم. در واقع اگر من به دوستم خیانت میکردم پس دیگران حق داشتند که با شوهر من ارتباط داشته باشند. این بود که به او گفتم من هیچ علاقهای به تو نداشتم و تنها تو را پسرخالهام میدانستم.
حالا هم حدود ۲ ماه است که کوروش من و فرزندم را رها کرده و با یک زن غریبه به مسافرت رفته است و من هم برای پیگیری پرونده طلاق آمدهام.
با دستور سرگرد آبکه (رئیس کلانتری طبرسی شمالی مشهد) بررسیهای قانونی و مشاورهای درباره این پرونده به گروه مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی کلانتری سپرده شد.
منبع: خراسان